اشاره
شنيده بوديم كه در طول اين سالها هيچ مصاحبهاي انجام نداده و شك نداشتيم كه به درخواست ما هم جواب رد خواهد داد؛ ولي ما براي شنيدن حرفهايش مشتاقتر از آن بوديم كه با يكي، دو تماس و چندبار «نه» شنيدن منصرف شويم.
بالاخره پيشنهاد مصاحبهمان را قبول كرد؛ اما با برچسبي از شرايط مختلف؛ اينكه از واكمن استفاده نكنيم، فيلمبرداري نكنيم، عكس نگيريم و ... براي ما مهم، حرفهاي او بود كه پس از 21 سال سكوت، به همه چيز ميارزيد.
اين حرفها اگرچه در همان خانه شهيدين زينالدين بيان ميشد اما اين بار قرار بود از حنجره تنها دختر آقا مهدي، يعني «ليلا زينالدين» برآيد و بر دلها بنشيند.
ليلا خانم، در رشته مديريت بازرگاني مشغول تحصيل است و سال آخر دانشگاه را سپري ميكند، اگر حتي مثل من، فقط زندگينامه آقامهدي را خوانده باشي و عكسهايش را ديده باشي، با اولين نگاه ميتواني به تمام شباهتهاي او با پدرش پي ببري؛ چهرهاي شبيه آنچه در عكسهاي پدرش ديدهاي و رفتاري كاملاًً شبيه آنچه از شهيد مهدي برايت تعريف كردهاند، صبور در پاسخ دادن، واقعبين، خندهرو و فوقالعاده بيتكلّف...
معبر
ادامه مطلب